( Emadoddin Karimian Ziarani ) عمادالدّین کریمیان زیارانی

وبلاگ شخصی؛ بیان دیدگاه‌های فرهنگی،سیاسی، اجتماعی و علمی

( Emadoddin Karimian Ziarani ) عمادالدّین کریمیان زیارانی

وبلاگ شخصی؛ بیان دیدگاه‌های فرهنگی،سیاسی، اجتماعی و علمی

( Emadoddin Karimian Ziarani ) عمادالدّین کریمیان زیارانی

سلام علیکم؛
من خس بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
(بیتی از شعر علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه)
بعضی اوقات انسان تصور می‌کند در میان راه‌های بی‌شماری گرفتار است؛ همه چیز درهم و برهم است؛
کافیست نظری به خود بیفکند، متوجه می‌شود، ما هیچ بوده‌ایم، نبود‌ایم، اما آمده‌ایم، می‌رویم، مراقبت شده‌ایم و مراقبت می‌شویم،
در یک جریان مستمر و حرکت دائمی نیازهایمان مورد توجه قرار گرفته‌است،ا
گر غفلت نکنیم و اختیار و اراده‌مان به‌غیر نرود، راه آسان می‌نماید و همه‌چیز سهل و آسان می‌شود.
دلت تو‌ را به سمتی که باید، می‌کشاند. راه بر تو روشن می‌شود؛ این همان نقطه است:
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا،
کسانی‌که در راه ما جهاد و کوشش کنند،قطعاً هدایت می‌کنیم آنان را.

«اسلامی که به ما معرفی شد»

بسم الله الرحمن الرحیم

دل نوشته ای، بعد از درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی مبارز انقلاب

زندگی ما با کشاورزی همراه بود، کشت و زرع و تلاش برای معاش و روزی حلال؛ از خدا روزیمان را می طلبیدیم و گذران زندگی را شاهد بودیم.

دوران نوجوانیمان همراه شد با انقلاب؛« انقلاب اسلامی».

 بزرگترها آمدند و از اسلام و خمینی گفتند؛ اسلامی که به دنبال تحقق  وعده الهی؛ « وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلىَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فىِ الْأَرْضِ وَ نجَعَلَهُمْ أَئمَّةً وَ نجَعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»(قصص 5)

 است؛ اسلام پابرهنگان؛ اسلام علوی؛ اسلام حسینی؛اسلام برابری و مساوات؛اسلامی که تن به طاغوت نمی دهد؛اسلام رحمت و رأفت؛اسلام روحانیت؛ اسلام آرمانگرای عدالتخواه و در یک کلام اسلام ناب محمدی(ص).

 این اسلام در تعارض با سرمایه داری و کمونیسم معرفی شد و شعار نه شرقی،نه غربی؛ اصول سیاست خارجی نظام برآمده از آن را تشکیل داد.

انواع توطئه ها و دسیسه ها برای تغییر این راهبرد اساسی شکل گرفت و با واکنش سخت خمینی کبیر مواجه شد؛  جوانان و نوجوانان، فوج  فوج برای نصرت دین خدا، دست یاری بر خمینی روح الله دادند و جان و مالشان را فدای این آرمان کردند؛ بطوریکه هزاران تن در مواجهه با رژیم بعثی عراق و   توطئه های نظام سلطه استکباری غرب و شرق، با خون خویش غسل شهادت کردند و .....

 آن روز ها به سبب دلبستگی به این اندیشه و تفکر و مکتب بود که  وقتی مردان و زنان رهرو خمینی، جوانان و نوجوانان در دانشگاه تهران به استقبال نماز جمعه می رفتند ؛ هنگامی که طالقانی، منتظری، خامنه ای، هاشمی، اردبیلی، جنتی و... برای خطبه می آمدند، فریاد: «صلی علی محمد،یار امام خوش آمد» سر می دادند .

خمینی را، مردی الهی، می دیدند که در خانه ای کوچک (در جماران) زندگی می کند امّا حرف های بزرگی می زند؛ مردی که قولش و عملش، ساده زیستی و مقاومت است؛ همان کسی که فریاد بر می آورد:

آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و می گوید:

خمینی اگر یکه و تنها هم بماند دست از حق و حقیقت بر نمی دارد.....

 و جوانان در این فضا و در این «گفتمان » است که «ایثارگری» می کنند.

 

آنروز ها اگر یکی از یاران  نزدیک امام ، اشرافی معرفی می شد یا شایعه ای از میزان سرمایه و دارایی اش پخش می شد با واکنش جوانان حزب الهی مواجه می گردید. زراندوزی، رفاه و عافیت طلبی و اشرافی گری منکر بحساب می آمد و ........

 «آن روزها» «گذشته» است و ما در «امروز» بسر می‌بریم.

آقای هاشمی رفسنجانی یار دیرین امام و رهبری از دنیا می رود و واکنش ها متفاوت است؛ با انگیزه‌های متفاوت جماعت بسیاری در تشییع پیکر او شرکت می کنند.یکی او را نماد استقامت معرفی می کند؛یکی او را الگوی ولایت پذیری می نامد؛ یکی می گوید آمده ام تا ضد انقلاب زیر تابوت هاشمی را نگیرد و سوء استفاده نکند؛ یکی در برنامه زنده تلویزیونی اجر هاشمی را برابر چهار شهید می داند!؛ یکی داد از مظلومیت هاشمی می زند و.....

 زمان می گذرد، چند روز بعد در فضای مجازی شایعه می شود که هاشمی  هنگام تفریح در استخر اختصاصی در کاخ سعد آباد دچار سکته شده و از دنیا رفته است.

در کاخ سعد آباد!

هنگام شنا در استخر بصورت اختصاصی!

سایت فرارو به نقل از اعتماد می نویسد:

« احمد مازنی، نماینده تهران با قاطعیت به «اعتماد» می‌گوید .... آیت‌الله هاشمی در استخری در مجموعه سعدآباد بوده و در حین شنا سکته کرده است؛ اما چون آیت‌الله هاشمی عادت داشته هنگام شنا همه را از استخر بیرون کند موقع بروز این اتفاق کسی در استخر نبوده تا سریع‌تر اقدامات لازم را انجام دهد.»

نمی توانیم بگوییم که این مطالب کاملاً درست است؛تکذیب هم نشده است.

امّا آیا می توانیم مانند همان روزها با حرارت و شدت دفاع کنیم؟

می توانیم بگوییم چون اشراف نمی زیسته اند؟ می توانیم بگوییم از امکانات موجود برای تفریح خود و خانواده استفاده نمی کرده اند؟ می توانیم بگوییم رانت نداشته اند؟

 راستی چرا ایچنین تغییر کرده‌ایم؟!

 ما عوض شده‌ایم یا آن ها؟!

یا هر دو؟!

 اگر تغییری رخ داده است، رشد کرده ایم یا سقوط؟

 اگر شرایط عوض شده و «دوران اندیشه و رفتار خمینی» تمام شده است، چرا  عده ای همچنان بر نام امام خمینی تأکید می کنند اما از مشی امام خمینی فاصله می گیرند؟

 اگر اسلام را غلط بما معرفی کرده بودند و اسلام با رفاه طلبی و تکاثر ثروت در مقابل فقر توده ها، همخوانی دارد، چرا صادقانه  نمی‌گویند که اشتباه می کردند؟

آنانی که دیروز اشتباه می کردند؛ امروز اشتباه نمی کنند؟

 ما جرأت و جسارت بازگشت به حقیقت و واقعیت را خواهیم آموخت.

اما این تعارضات برایمان قابل هضم نیست.

 امام خمینی در اواخر حیات مبارکشان،انقلابی تر از گذشته، مشی استکبار ستیز خود را در پیام های متعددی نشان داده و به شدت  جامعه ما  و خصوصاً مسئولین را از اشرافیگیری و رفاه طلبی برحذر داشته اند و به صراحت فرمودند که مبارزه با رفاه طلبی مسئولان منافات دارد.

باورمان نمی شد، روزی که مردم در مشکلات اقتصادی گرفتارند و حتی پیش کسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم مشکلات روزمره، از سوی برخی به فراموشی سپرده شده اند، مدیران عالی از امکانات ویژه و اشرافی برخوردار باشند.

اگر اینگونه نیست، بیایند و واقعیات را آنگونه که هست به مردم نشان دهند.

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی