ایمان و نفاق
- دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۷ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
«ایمان» و«نفاق»
انسان موحد دل در گرو حق دارد،انسان منافق به حق ایمان ندارد.( یا اصلاً ایمان نیاورده و بطور زبانی اظهار ایمان میکند یا این که بعلت ضعف ایمان و وابستگی به دنیا ایمان از کف دادهاست.) وقتی نفاق در دل لانه کرد،ایمان را میزداید. منافق متزلزل است، روزنهای برای مفر خویش میسازد، با دشمن خلوت میکند و به او متوسل میشود و خود را دوستدار او معرفی میکند.«دروغ» راهبرد اساسی منافق است.
حال سؤال این است منافق را چگونه باید شناخت؟ او که در درون جامعهی ایمانی به سر میبرد و همراه مسلمین نماز میگذارد و داعیهی ایمان دارد. پاسخ را در همان نقطهای باید جست که لغزشگاه اوست.یعنی در توحید. او صدای بلندی در اظهار ایمان دارد اما در نفی کفر و شرک لرزان است. آنجا که تبری از دشمن به میان میآید منافق زبانش الکن است،لال میشود.لذا در اعلام برائت و بیزاری از شرک و ظلم،دهان باز نمیکند،آنجا که باب جهاد و قتال با دشمن به میان میآید او صلحطلب است و از صحنه کارزار میگریزد اما آنجا که دشمن وحشیانه انسانهای مظلوم را بخاک و خون میکشد،سکوت میکند و خبری از صلحطلبی نیست. منافق مرگ در راه خدا را نمیپسندد،زیرا ایمان باطنی به خدای متعال در او وجود ندارد.
بر همین اساس است که تبری جستن از ظلم و شرک و نفاق ، شرط اساسی توحید است.
منافق نمیتواند با دشمن بستیزد زیرا در خفا و پنهانی با او خلوت نموده و صلح نامه نوشتهاست.
ترحم بر پلنگ تیز دندان خیانت بر حریم گوسفندان
در فتنه 1388 ،کسانی که داعیهی بازگرداندن انقلاب به مسیر اولیه را داشتند و برخی از آنان خود را پیرو خط امام مینامیدند،دستشان در اینجا رو شد که تبری از آمریکا و اسرائیل برایشان گران آمد و خواستند؛ هم دوستداران امام را همراه خود کنند؛ و هم دشمنان امام را؛ تا بتوانند با اکثریت قاطع آراء به قدرت برسند، لذا در همان ایام تبلیغات انتخاباتی وقتی شعارهای همهپسند دادند و در مواجهه با دشمنان خونین نظام اسلامی مهر سکوت بر لب زدند، شاید از حمایت رسانهای آنان محروم نشوند، نفاقشان برای اهل بصیرت آشکار شد و ریزش هواداران را به همراه داشت.
شهید بزرگوار مرتضی مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی (ع)، انسانهای منافق را دارای جاذبه و فاقد دافعه و شیعهی علی را دارای دافعه و جاذبه میداند.
بنابر این کسانی که پرچم ایمان در دست دارند،زمانی ایمانشان ثابت میشود که بر ظلم و ستم و کفر بتازند و به مبارزه و جهاد با دشمنان دین خدا بپردازند.
مگر میشود مؤمن و موحد بود اما در مقابل جنایات شیطان بزرگ آمریکا سکوت کرد؟!مگر میشود خود را مسلم نامید اما تسلیم نظام سلطه شد؟! میشود خود را انسان نامید اما در مقابل وحشیگریهای رژیم جعلی اسرائیل سکوت کرد؟!کدام انسان باشرفی،اجازه میدهد تا وحشیانه، کودکان را بخاک و خون بکشند؟!کدام حقوق بشری مجاز میداند که پدری در مقابل کودکش ، وحشیانه به قتل برسد.
نفاق در سطح دولتها نیز خود را نشان میدهد.دولت اسلامی نمیتواند منافقانه عمل کند.چنین دولتی از اسلام بدور است.نمیتوان به بهانهی حفظ روابط بینالملل حقوق اساسی انسانی را نادیده گرفت.امروز در دنیای اسلام رفتار منافقانه در سطح دولت ها و سیاسیون فراوان مشاهده میشود.
همچنین؛ نفاق حربهی نظام سلطه است، به نام حقوق بشر و با دست مخملی،ملتها را دربند میکنند و حیات آنها را میستانند.